حس مادری

به یه بازی  دعوت شدم از طرف هما جون سوالش اینه که چرا وبلاگتو دوست داری ؟؟ جواب من اینه : چون قبلا که تو دفتر درد دلامو  مینوشتم و یه جاهای صعب العبوری !! قایمش میکردم بازم از بد حادثه همسری پیداش میکرد و اصرار داشت که بخونه منم از خجالت میمردم !! ولی حالا دیگه از دستش فرار کردم و نمیتونه اینجارو پیدا کنه !:دی مثل اینکه منم باید دو نفر رو دعوت کنم ارام و امیتیس و زهرا و کیان شما هم دعوتید !  

سلام نی نی !    خوبی؟؟ واااااااااااای من خوب نیستم ..زانوهام به شدت درد میکنن..همون درد همیشگی که هی میره و میاد چاره هم نداره یعنی من عاشق این  خاله ارام وخاله زهرا و باقی خاله های مجازی  هستم ها  خدایی خب منم همینجوری ام چیز خوب پیدا کنم بهشون میگم دوست داشتن بخرن :دی اونا هم دریغ نمیکنن .. راستش اولش که پیشنهاد دادن  سری کتابهای داستان شعر منوچهر احترامی(از نویسندگان فقید گل اقا) یا همون حسنی رو  همچین شک داشتم  چون میگن یه سری کامل کتاب رو برا کودک نخرید که همیشه انگیزه برا رفتن به کتابفروشی و پیدا کردن ادامه داستان  داشته باشه  ولی هی خاطراتم اومد ...